مؤلفه‌ ­های محیطی اندک

مؤلفه‌­ها تاحدی مشابه­اند اما در جریان تغییر مداوم قرار دارند

نیاز اندک برای شناخت مؤلفه‌­ها

۱- عدم اطمینان محیطی کم

محیط باثبات و قابل پیش‌بینی

مؤلفه‌ ­های محیطی اندک

مؤلفه‌­ها تاحدی مشابه­اند و اساساً ثابت می­مانند

نیاز اندک برای شناخت مؤلفه‌­ها

ساده

پویاباثبات

درجه تغییر

شکل ۲-۱- ماتریس عدم اطمینان محیطی (رابینز، ۱۹۹۱)

همان طور که در شکل ۲-۱ ملاحظه می­ شود، در شرایطی که محیط درجه تغییر اندک (محیط باثبات) و پیچیدگی کمی (محیط ساده) داشته باشد، عدم اطمینان محیطی در کمترین حد خود قرار دارد. در این شرایط محیط باثبات و قابل پیش‌بینی بوده و مؤلفه‌ ­های اندک در محیط خارجی سازمان وجود دارد. همچنین مؤلفه‌­ها تاحدی مشابه یکدیگرند و اساساً ثابت می­مانند. در این شرایط سازمان نیاز اندک برای شناخت مؤلفه‌ ­های محیط خارجی دارد (بخش ۱). در شرایطی که درجه تغییر محیط زیاد باشد (محیط پویا)، اما پیچیدگی کم باشد (محیط ساده)، عدم اطمینان محیطی افزایش یافته و در حد کم تا متوسط قرار ‌می‌گیرد. تحت این شرایط محیط پویا و غیرقابل پیش ­بینی بوده و مؤلفه‌ ­های محیطی اندک است. همچنین، مؤلفه‌­ها تاحدی مشابه یکدیگر بوده اما در جریان تغییر مداوم قرار دارند. در این شرایط، سازمان نیاز اندکی برای شناخت مؤلفه‌ ­های محیط خارج سازمان دارند (بخش ۲). در شرایطی که درجه تغییر محیط اندک باشد (محیط باثبات)، اما پیچیدگی آن در حد بالایی قرار داشته باشد (محیط پیچیده)، عدم اطمینان محیطی افزایش یافته و در حد کم تا متوسط قرار ‌می‌گیرد. تحت این شرایط محیط باثبات و قابل پیش ­بینی است اما مؤلفه‌ ­های زیادی در محیط وجود دارد. همچنین مؤلفه‌­ها مشابه هم نیستند و اساساً ثابت می­مانند. در این شرایط سازمان نیاز زیادی برای شناخت مؤلفه‌ ­های محیط خارجی دارد (بخش ۳). بالاترین حد عدم اطمینان محیطی زمانی است که شرایط محیط در بالاترین درجه پیچیدگی و تغییر قرار دارد. تحت این شرایط محیط پویا و غیرقابل پیش ­بینی بوده و مؤلفه‌ ­های زیاد در محیط وجود دارد. علاوه براین، مؤلفه‌­ها مشابه هم نبوده و در جریان تغییر مداوم قرار دارند. در این وضعیت، سازمان نیاز بالایی برای شناخت مؤلفه‌ ­های محیط خارج سازمان دارد (بخش ۴).

مرور انجام شده توسط باچکو (۱۹۹۴) با رویکرد نظریه پردازی و اندازه ­گیری عدم اطمینان محیطی نشان می­دهد که تحقیقات انجام شده تا قبل از سال ۱۹۹۰ به طور عمده برپایه دو مقیاس اندازه ­گیری لاورنس و لورچ[۴۵] (۱۹۶۷) و دانکن (۱۹۷۲) بوده است. مقیاس لاورنس و لورچ (۱۹۶۷) عدم اطمینان همراه شده با شغل خاصی را در یک سازمان مورد آزمایش قرار می­دهد. این مقیاس روی یک شغل یا وظیفه خاص تمرکز دارد و میلکن (۱۹۸۷) اعتقاد دارد که این مقیاس ممکن است اندازه ­گیری مناسبی برای ارزیابی محیط کلی یک سازمان ارائه ندهد. همچنین وی پیشنهاد کرد که مقیاس­های اندازه ­گیری لاورنس و لورچ (۱۹۶۷) و دانکن (۱۹۷۲) ممکن است اشکال مختلفی از عدم اطمینان محیطی را اندازه ­گیری کند و با تعریف نظری عدم اطمینان محیطی ادراک شده طوری که عدم اطمینان بیان می­ شود سازگار نیستند. ‌بنابرین‏ مقیاس دانکن ممکن است اندازه ­گیری مناسبی از عدم اطمینان محیطی ادراک شده مدیران ارائه ندهد. ارزیابی­های تجربی ویژگی­های اندازه ­گیری این مقیاس­ها نشان داده است که هر دو مقیاس ضعف معنی­داری دارند (دانی و همکاران[۴۶]، ۱۹۷۵؛ توسی و همکاران[۴۷]، ۱۹۷۳). پایایی هر دو مقیاس نسبتاً پایین به دست آمده است. همبستگی­های بین خرده مقیاس­های هر ابزار و همبستگی بین دو ابزار معنی­دار نبودند. علاوه براین، تلاش­ های صورت گرفته برای اعتباریابی این ابزارها با استفاده فرار بودن محیطی[۴۸] عموماً موفقیت­آمیز نبوده است (دانی و همکاران، ۱۹۷۵؛ توسی و همکاران، ۱۹۷۳). مرور باچکو (۱۹۹۴) روی تحقیقات سازمانی با بهره گرفتن از عدم اطمینان محیطی به ‌عنوان متغیر تحقیقات، مشکلاتی را در خصوص پایداری اندازه ­گیری این سازه نشان داد. برخی تحقیقات مقیاس ساخته شده توسط دانکن را با ایجاد تغییراتی مورد استفاده قرار داده ­اند (برای مثال، اندرسون و کیدا[۴۹]، ۱۹۸۵؛ براون و اسکواب[۵۰]، ۱۹۸۴؛ کوبرگ و آنگسون[۵۱]، ۱۹۸۷؛ مک­کیبل[۵۲]، ۱۹۹۰). در سایه ویژگی­های اندازه ­گیری گزارش شده توسط دانی و همکاران (۱۹۷۵)، استفاده از این مقیاس سوال برانگیز است. علاوه براین، مفهوم سازی­های استفاده شده برای سازه عدم اطمینان محیطی در این دو مطالعه پایدار نیستند و در دامنه قابل پیش‌بینی تا پویایی و همچنین پیچیدگی تا قابل کنترل در تغییر است. این تفاوت­ها در تعاریف نظری سازه عدم اطمینان محیطی تعمیم و تفسیر نتایج را مشکل می­سازد.

میلر و فریزن (۱۹۷۸) از ابعاد پویایی[۵۳]، عدم­یکنواختی[۵۴] و خصومت[۵۵] برای اندازه ­گیری ویژگی­های محیط خارجی سازمان استفاده کردند. آلدریچ (۱۹۷۹) پنج بُعد ظرفیت، آشفتگی، تجانس- عدم تجانس، باثبات- بی­ثبات و تمرکز- پراکندگی را برای عدم اطمینان محیطی پیشنهاد ‌کرده‌است. میلر و درج (۱۹۸۶) عدم اطمینان محیطی را از پنج بُعد ۱) فرّار بودن روش­های بازاریابی، ۲) نرخ از رده خارج شدن محصولات، ۳) غیرقابل پیش ­بینی بودن رقباء، ۴) غیرقابل پیش ­بینی بودن نیازها و سلیقه­ها و ۵) تغییر در شیوه ­های تولید یا ارائه خدمات مورد تحلیل قرار داده­ است. میلیکن[۵۶] (۱۹۸۷) و اسوالد و همکاران (۱۹۹۷) هفت بُعد باثبات- متلاطم، ساده-پیچیده، قابل پیش ­بینی- غیرقابل پیش ­بینی، ایستا- پویا، تهدیدآمیز- غیرتهدیدآمیز، محرک- راکد و در نهایت مطمئن- نامطمئن را برای عدم اطمینان محیطی در نظر ‌گرفته‌اند. آچرول و استیم (۱۹۸۸) و پاسوان و همکاران (۱۹۹۸) عدم اطمینان محیطی را متشکل از چهار بُعد تنوع (بین مشتریان)، پویایی، تمرکز و ظرفیت معرفی کرده ­اند. در نهایت، گاپتا و وایلمون (۱۹۹۰) افزایش عدم اطمینان محیطی را به چهار بُعد نسبت می­ دهند که شامل افزایش رقابت جهانی، توسعه مستمر فناوری ­های جدید که به طور سریع باعث از دور خارج شدن محصولات موجود می­ شود، تغییر در نیازمندی­ها و ملزومات مشتری که چرخه حیات محصول را کوتاه­تر می­ کند و در نهایت افزایش نیاز به درگیری سازمان­ های بیرونی مانند تأمین کنندگان و مشتریان می­باشند. جدول ۲-۱ خلاصه از مفهوم سازی­های موجود را که در آن ها ویژگی­های محیطی مختلف منشاء ایجاد عدم اطمینان در نظر گرفته شده است نشان می­دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...