کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



« و از فرایض ایمان یکی حج است بر بنده اندر مال صحت عقل و بلوغ و اسلام و حصول استطاعت، و آن حرم بود به میقات و وقوف اندر عرفات و طواف زیارت به اجماع و به اختلاف سعی میان صفا و مروه و بی حرم اندر نشاید شد و حرم را بدان حرم خوانند که اندر او مقام ابراهیم است و محل امن، پس ابراهیم (ع) را دو مقام بوده است: یکی مقام تن، و دیگر از آن دل، مقام تن مکه، و مقام دل خلت، هر که قصد مقام تن وی کند، از همه شهوات و لذات اعراض باید کرد تا محرم بود، و کفن اندر پوشیده و دست از صید حلال بداشت، و جمله حواس را اندر بند کرد، به عرفات حاضر شد.» (هجویری، ۱۳۸۷ : ۴۷۹)
غزالی در کیمیای سعادت ذیل حج آورده است :
« بدان که صفت اعمال حج، از اول تا آخر به ترتیب بباید دانست فرایض و سنن و آداب به هم آمیخته،‌ چنانکه سنت است؛ که هر که عبادت نه به عادت کند، سنت و آداب و فریضه همه نزدیک وی برابر بود که به مقام محبت که رسد، به نوافل و سنن رسد. چنانکه رسول (ص) گفت که – حق تعالی – می‌گوید : بندگان من به هیچ تقرب نکنند بزرگتر از گزاردن فریضه‌های من و آنکه بنده بود نیاساید هیچ از تقرب کردن به نوافل و سنن، تابدان درجه رسد که سمع و بصر و دست و زبان وی من باشم، به من شنود و به من بیند، و به من گیرد، و به من گوید.» (غزالی، ۱۳۸۷ : ۲۲۴)
از آن‌جا که در هر کدام از اعمال و کارهای حج رمز و رازی نهفته است، لذا تلنگری است به انسان تا به یاد آخرت باشد، به عنوان مثال در روز عرفه، و ایستادن به محضر پروردگار و دعا کردن طواف کنندگان و جمع شدن آن‌ها در یک مکان مقدس درست شبیه جهان آخرت می‌ماند، زیرا در آن روز برای حساب رسی به اعمالشان، صدا و ناله و ضجه سر داده و می‌گویند کاش کفه ترازوی خوبی‌هایمان سنگین‌تر باشد. لهذا حجاج در عرفات، به نهایت شناخت و معرفت می‌رسند و تمامی خودخواهیها، و خواسته‌های نفسانی را از خود دور کرده تا به شناخت و معرفت پروردگار نائل شوند. غزالی در کیمیای سعادت آورد است که : « اما انداختن سنگ : مقصود اظهار بندگی است، بر سبیل تعبد محض و نیز تشبه به ابراهیم خلیل (ع) که آن جایگاه ابلیس پیش وی آمده است تا وی را در شبهتی افکند، سنگ در وی انداخته است، پس اگر در خاطر تو آید که « شیطان وی را پیدا آمد و مرا نیامد بیهوده سنگ چرا اندازم؟ بدان که این خاطر تو را از شیطان پیدا آمده است، سنگ بینداز تا پشت وی را بشکنی، که پشت وی بدان شکسته شود که تو بنده فرمانبردار باشی و هرچه تو را گویند چنان کنی و تصرف خویش در باقی کنی و به حقیقت بدان که بدین انداختن سنگ شیطان را مقهور می‌کنی.» (غزالی، ۱۳۸۷ : ۲۴۱-۲۴۰)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نگارنده بر این عقیده است که : حجاج بعد از مناسک حج با غلبه بر هوای نفس به درک حقایق بلندی از دین می‌رسند، وادی توحید، برای آن‌ها مشحون از اسرار بی‌پایان معرفتی است، زیرا حجاج به مدد تهذیب، و تزکیه نفس و نیل به مدارج اعلای شهود باطنی، به درک حقایق و اسرار عمیقی در باب معرفت خدا می‌رسند. آیات قرآنی مورد استناد هجویری درباره حج به شرحی است که در اینجا آورده می‌شود.
« فیهِ آیَاتٌ بَیناتٌ مَقامُ ابراهیم وَ مَن دَخلَهُ کانَ آمِناً وللهِ عَلی النّاسِ حَجُ البیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إلَیهِ سبیلاً وَ مَن کَفَرَ فأنَّ اللهَ غَنیٌ عَنِ العالمینَ، در آن نشانه‌های روشن است از جمله مقام ابراهیم است و هر که در آن در ‌آید در امان است و برای خدا، حج آن خانه بر عهده مردم است؛ البته برای کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هرکه کفر ورزد، یقیناً خداوند از جهانیان بی‌نیاز است. » (قرآن کریم، ترجمه بحرانی، آل عمران/۹۷)
طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه آورده است :
« کلمه آیات هرچند به صفت بینات متصف شده و این اتصاف تخصصی در موصوف «آیات» را می‌رساند الا ا ینکه این مقدار تخصص و تعیین ابهام را برطرف نمی‌سازد و چون مقام، مقام بیان مزایای بیت است و می‌خواهد مفاخری از بیت بشمارد که به خاطر آیه شرافت بیشتری از سایر بناها دارد مناسب آن است که بیانی بیاورد که هیچ ابهامی باقی نگذارد، پس آیات عبارت است از اینکه: اولاً مقام ابراهیم است، ثانیاً هر کس داخل شود امنیت دارد، ثالثاً، حج و زیارتش بر مردم مستطیع و واجب است.» (طباطبایی، ۱۳۸۷ : ۵۴۵)
رضایی اصفهانی در تفسیر قرآن مهر آورده است :
آموزه‌های آیه : ۱- به آثار باستانی که نشانه‌های الهی و یادگار پیامبران الهی است اهمیت دهید ۲- حرمت مکه را پاس دارید و امنیت آن جا را حفظ کنید. ۳- سود حج به شما می‌رسد نه خدای توانگر بی نیاز.» (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹ : ۱۵۰)
کلمات ابتدایی آیه عالی‌ترین، و والاترین نشانه‌های ارجمندی کعبه را به تصویر کشیده است، چون کعبه عامل و اساس اصلی هدایت مردم جهان می‌باشد، و سرشار از خیر و برکت بوده واژه حج که در این آیه به کار رفته است به معنای زیارت خانه خدا و انجام دادن امور مربوط به آن است.
إذْقَالَ لَهَ رَبُّه أَسْلِمْ قَالَ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لَرَّبَّ الْعَالَمینَ، هنگامی که پروردگارش به او فرمود : تسلیم شو! گفت به پروردگار جهانیان تسلیم شدم.» (قرآن کریم، ترجمه بحرانی، البقره/۱۳۱)
طبرسی در مجمع‌البیان ذیل آیه آورده است : « ابن عباس می‌گوید فرمان تسلیم پس از بیرون آمدن ابراهیم از غار بر او صادر شد. ۲- بعضی معتقدند فرمان تسلیم این است که در راه اسلام، پایداری پیشه ساز ۳- برخی نیز بر این اعتقاد کردند که معنای پیام این است که دین خود را با توحید گرایی و یکتا پرستی خالص گردان و این فرمان در آغاز رسالت ابراهیم (ع) تحقق یافت ». (طبرسی، ۱۳۷۹: ۴۸۵)
نکته قابل فهم از آیه فوق این است : آن زمان که حضرت ابراهیم به مقام تسلیم رسید، و الطاف الهی شامل حال وی شد، او برگزیده، و نمونه بود از همان ابتدا می‌دانست، خمیر مایه، و اساس دین تسلیم شدن در برابر امر پروردگار می‌باشد، و تا زمانی که از این دنیا رخت بربندد مطیع خدای خود است، زیرا مقامات و الطاف الهی به کسی واگذار می‌شود که تسلیم امر خدا و پیامبرش بوده و ابراهیم (ع) الگوی نمونه افراد بشر در این زمینه بوده است.
هجویری با اشاره به این که فرد طواف کننده در ایام حج تمامی وجودش حدیث دوست می‌گردد و جز او را نمی‌بیند به این آیه استناد کرده است.
« انَّ الذینَ قالو رَبُّنا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّل عَلَیْهِم المَلائِکهُ ألاتَخَافُوا ولا تَحْزنواو أبْشِرُوا بالجَنَّهِ التی کُنتُم توعَدُونَ، در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، پس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود می‌آید و می‌گوید : هان ! بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد شوید.» (قرآن کریم، ترجمه بحرانی، فصلت/۳۰)
رضایی اصفهانی در تفسیر قرآن مهر آورده است :
آموزه‌ها و پیام‌های آیه براین اساس است که : « ایمان و استقامت شرط نزول فرشتگان و سعادت دنیا و آخرت انسان است. ۲- مؤمنان نستوه، ترس و اندوهی به دل راه ندهند. ۳- خدا به وسیله فرشتگانش از مؤمنان نستوه در دنیا و آخرت حمایت می‌کند. ۴- در بهشت همه نعمتها و لذتها فراهم است و در خواست‌های اضافی نیز اجابت می‌شود و بهشت با همه نعمتهایش پذیرای نخستین شماست.» (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹ : ۳۵۷)
آری انسان‌های خوب، و مؤمنان راستین کسانی هستند که به خدا ایمان دارند و مزد عمل آن‌ها وارد شدن در بهشت است که از طرف خداوند به آن‌ها عطا می‌شود و کسانی هستند که هنگام هجوم آوردن سختیها و مصائب هیچ‌گاه اراده آن‌ها سست نشده و شکیبایی ورزیده و از برگزیدگان الهی در دنیا هستند.
«قُل لِّلمُؤمِنینَ یغُضُّومِن أَبصارِهِم و یحفَظُوا فُروجَهُم ذَالِکَ أزکَی لَهُم إنَّ الله خبیرٌ بِمَا یصْنَعُون، به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه تر است؛ زیرا خدا به آن‌چه می‌کنند آگاه است» (قرآن کریم، ترجمه بحرانی، نور/۳۰)
هجویری با اشاره به این که هر که به مجاهده، چشم سر را از شهوات بخواباند، لامحاله حق را با چشم سر بیند، به این آیه استناد کرده است زیرا مشاهده و دیدار حق در ایام حج صورت می‌گیرد.
« پس زنان را که بایستی شخصیت خود را حفظ کنند و هم طراز مردان در عفت و پاکدامنی قرار گیرند مخاطب ساخته و می‌گوید : به زنان بگو آن‌ها نیز دیده از غیر محرم خویش بپوشند و خود را از حرام نگه دارند، روپوشها بر گریبان و گردن و موی خویش قرار دهند و زینت برای غیر ننمایند تا رستگار شوند.
تهمت زدن به زنان پاک را به سختی نکوهش کرده و تهمت زنندگان را متوجب عذابی بزرگ می‌داند به ویژه کسانی که خوش دارند فحشا را در جامعه گسترش و پراکنده سازند» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ۶۰۷)
نکات قابل توجه در آیه فوق به این شرح می‌باشد : ممنوعیت چشم چرانی، و لزوم حجاب مردان و تأثیر آن در پاکی و رشد آنان و کم کردن، و کوتاه کردن نگاه در برابر نامحرمان، و همچنین به عفت و پاکی مؤمنان تأکید کرده، و تلاش در این است که با تکیه برآموزه‌های حج، جامعه را از اعمال منافی عفت پاک نگه دارد. خطاب به مردان و زنان فرموده است که :
عفت داشته باشید زیرا پاک دامنی، یکی از مهمترین عواملی است که بنیاد یک خانواده سعادتمند بر اساس آن شکل گرفته، و جامعه را از آلودگی‌ها پاک کرده تا موجبات رشد مردان و زنان فراهم شود. از آن‌جا که یکی از پیام های بدحجابی افزایش فحشا و عوامل منافی عفت است به همین دلیل حجاب به عنوان یکی از موانع این فسادهاست، حجاب و وقار سبب می‌شود زمینه های فساد و انحراف برچیده شود.
مجلسی در لوامع صاحب قرآنی ذیل آیه حول شرح نزول آن آورده است که :
« روایت کرده کلینی از امام محمد باقر (ع) که جوانی از انصار به زنی برخورد و نظر به آن داشت تا می‌آمد و چون گذشت نظر به آن داشت و از عقب او می‌رفت که ناگاه استخوانی یا شیشه در دیواری بود که روی او بر آن خورد و روی او را شکافت و او خبر از خود نداشت تا وقتی که آن زن ناپدید شد دید که جامه و سینه اش همه خونین شده و با خود گفت والله که من به خدمت حضرت سیدالمرسلین می‌روم و عرض حال خود را به آن حضرت می‌کنم تا مرا آن‌چه باید از حد یا تعزیز بکند پس چون به خدمت حضرت آمد حضرت فرمودند : که این زخم‌ها از چه سبب در روی تو به هم رسید حال خود را عرض نمود پس جبرئیل این آیه را آورد که قُل للمُؤمنینَ» ( مجلسی، ۱۴۱۴: ۲۲)
احادیث مورد استناد هجویری به شرح زیر بیان می‌شود که :
پیامبر اکرم (ص) : الحاجُ و فدُ یُعْطِیهُمْ ماسَألُووَیَسْتَجیبُ لهم مادَعوا، حاج و فد خداوند باشد، آن‌چه خواهند به آن‌ها بدهد و اجابت کند آن‌چه را که بخوانند و دعا کنند.
توضیح آنکه حج، مشاهدتی است که در پرتو مجاهدت انسان حاصل می‌شود، و انسان در حالت مُحرِم شدن به میقات از تمامی صفات و خصوصیات انسانی جدا می‌شود و قلبش تنزیه می‌یابد، و جمال حق را مشاهده می‌کند. همگی نشان دهنده این بوده که انسان به ولایت خداوند و اولیائش ایمان دارد «حضرت صادق (ع) فرمود : چون خواستی که حج به جای آوری قلب خود را پیش از شروع کردن در عمل متوجه پروردگار خود نموده و آن را از هرگونه مشغول کننده و مانع و حاجب برکنار کن و جریان امور خود را به خداوند متعال واگذار و در جمیع حرکات و سکنات خود و در تمام کارها خدای مهربان را وکیل خود قرار بده و در مقابل فرمان و حکم و تقدیر او مطیع و تسلیم باش و زندگی مادی و خوشی و راحتی دنیوی و توجه مردم را ترک کرده و آماده عیش معنوی و برنامه روحانی باش»(منسوب به جعفر بن محمد امام هشتم، ۱۳۶۰: ۸۶)
۳-۳۲- صحبت و آداب آن :
« آداب صحبت بر سه قسمت است : یکی اندر توحید باحق- عزوجل- و آن چنان بود که اندر خلأ و ملأ، خود را از بی حرمتی نگاه دارد، در خلأ معاملت چنان کند که اندر مشاهده ملوک کنند و عالمیان را باید که حفظ آداب اندر مشاهدات معبود خود را از زلیخا آموزند که چون با یوسف خلوت کرد و از یوسف حاجت خواست، نخست روی بت خود به تیزی بپوشید، یوسف (ع) گفت از چه می‌کنی؟ گفت روی معبود بپوشیدم تا وی مرا بر بی حرمتی نبیند؛ که آن شرط ادب نباشد » (هجویری، ۱۳۸۷: ۴۹۳)
« مرد آن دین دارد و آن طریق رود که دوست وی، نگاه کن که دوستی و صحبت با که می‌دارد، اگر صحبت با نیکان می‌دارد، وی اگرچه بد است- نیک است؛ از آن‌چه آن صحبت او را نیک گرداند و اگر صحبت با بدان دارد، وی اگرچه نیک است بد است؛ مردی گرد کعبه طواف می‌کرد، می‌گفت : یا رب تو برادران مرا نیک گردان، وی را گفتند: بدین مقام شریف رسیده ای چرا خود را دعا نمی‌کنی، برادران را دعا کنی؟ گفت : مرا برادرانی است، چون بدیشان بازگردم اگر ایشان را در صلاح یابم، من به صلاح ایشان صالح شوم و اگر به فسادشان یابم، من به فساد ایشان مفسد شوم، چون قاعده صلاح من صحبت مصلحان بود، من برادران خود را دعا کنم تا مقصود من و آن‌ها برآید» (همان، ۴۹۷-۴۹۶)
بنابراین هرکس دوستی خداوند بروی غالب شود ایمان او قوی تر می‌شود و آن‌ها مصداق این شعر سعدی هستند که :

به سودای جانان زجان مشتغل
به یاد حق از خلق بگریخته

به ذکر حبیب از جهان مشتغل
چنان مست ساقی که می‌ریخته
(سعدی، ۱۳۸۴: ۱۰۱)

نگارنده بر این عقیده است که : به هر روی، هرگز نباید با این تصور که من تحت تأثیر بدی دیگران قرار نمی‌گیرم، با انسان‌های بد معاشرت داشت، بسیاری از کسانی که به آن‌ها گفته می‌شود چرا با دوستان بد معاشرت می‌کنید در پاسخ می‌گویند: ما هرگز تحت تأثیر اخلاق بد آن‌ها قرار نخواهیم گرفت، آن‌ها در واقع کسانی هستند که از تأثیر معاشرت دوستانه، در اخلاق، رفتار، نگرش انسان غافلند، و نمی‌دانند وقتی میان دو نفر رابطه دوستی برقرار می‌شود، حتماً سنخیتی میان آن دو نفر بوده وگرنه این دوستی صورت نمی‌گرفت، زیرا دوستان انسان بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند.
به دلیل اهمیت دوست، لذا نقش انکارناپذیر دوستی، در زندگی انسان بر کسی پوشیده نیست.
آیات مورد استناد هجویری درباره موضوع مورد بحث به شرح زیر بیان شده است.
« یا اَیهَا اَلّذینَ آمَنُوا قُواَنفُسَکُم و أَهلِیکُم نَاراً وَ قُودُهَا النّاسُ وَ اَلحِجَارَهَُ عَلَیها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادُ لایعْصونَ اللهَ ما أَمَرَهُم وَ یفعَلونَ مَایُؤمِرونَ، ای کسانی که ایمان آورده اید! خودتان و کسانتان را از آتشی که سوخت آن مردم و سنگهاست حفظ کنید، بر آن آتش فرشتگان خشن و سخت گیر گمارده شده اند، از آن‌چه خدا به آنان دستور داده سرپیچی نمی‌کنند و آن چه را که مأمورند انجام می‌دهند»(قرآن کریم، ترجمه بحرانی، تحریم/۶)
طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه آورده است که:
« آیه شریفه مورد بحث بعد از آیات قبلی جنبه بعد از تخصیص را دارد، چون خدای تعالی نخست با بیانی خصوصی همسران رسول خدا (ص) را ادب می‌آموزد، و در آخر خطاب را متوجه عموم مؤمنین می‌کند که خود و اهل بیت خود را ادب کنید و از آتشی که آتش گیرانه اش خود دوزخیانند حفظ نمایید، و می‌فهماند که همین اعمال بد خود شماست و در آن جهان بر می‌گردد، و آتشی شده به جان خودتان می‌افتد آتشی که به هیچ وجه خلاص و مفری از آن نیست» (طباطبایی، ۱۳۸۷: ۵۶۲)
هجویری با اشاره به این که زینت و زیب امور دنیایی به صحبت و آداب آن وابسته است و آداب صحبت با مردم حفظ مروت، و در دین حفظ سنت، و در محبت حفظ حرمت بوده و هر سه به یکدیگر وابسته هستند به این آیه استناد کرده است.
« آیه شریفه تنها می‌خواهد بفرماید : ملائکه محض اطاعتند، و در آن‌ها معصیت نیست، و به اطاعتش شامل دنیا و آخرت هر دو می‌شود، پس ملائکه نه در دنیا عصیان دارند و نه در آخرت» (طباطبایی، ۱۳۸۷، ۵۶۱)
آیه فوق خطاب به افراد بشر با توجه به تعظیم حق و شعائر وی که از آداب صحبت است بیان شده، و لازم دانسته افراد در خلأ و ملأ خود را از بی حرمتی نگاه دارند، زیرا بی حرمتی سبب رعایت نشدن ادب صحبت می‌شود از این رو اگر خود و خانواده خودتان را از آتش دوزخ حفظ کنید، به سمت گناه نروید با عمل به فرامین و تعالیم الهی راه های وارد شدن به دوزخ را به روی خود سد کنید، و بدانید فرشتگانی که خداوند در دوزخ گماشته، بسیار سخت گیرند و لذا هر چه را که مأمور به اجرای آن باشند مو به مو اجرا کرده، در این صورت هیچ عملی از اعمال انسان از چشم خداوند مخفی نمی‌ماند، و مهم‌تر اینکه تغذیه معنوی، و روحی در شکل گیری شخصیت افراد خانواده تأثیر مضاعف داشته و باعث می‌شود انسان اعمال و کارهای خود را مطابق میل و دستورهای الهی انجام داده و در پرتوایمان و کارهای نیک در مسیر مستقیم هدایت شوند. مفاهیم آیه‌ی فوق درس عبرتی است برای انسان‌ها تا در باطل فرو نروند و مشغول بازی دنیا نشوند، چرا که گرفتار عذاب رستاخیز می‌شوند.
« انَّ اَلَّذینَ آمَنوا و عَمِلوا اَلصالِحاتِ سَیجعَلُ لَهُم اَلرَحمنُ وُ داً، کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند به زودی خدای رحمان برای آنان محبتی در دلها قرار می‌دهد»(قرآن کریم، ترجمه بحرانی، مریم /۹۶)
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است که :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:05:00 ب.ظ ]




***

جهودِ صِرف باید بود ناکام
تو نه اینی و نه آن، این حرام است
تو نه در کفر و نه در دین تمامی

که بهتر این جهود از مردمِ خام
که در دین ناتمامی ناتمام است
بگو آخر که تو در چه مقامی؟

الهی‌نامه، ص ۱۸۴

«در اسرار التوحید ۱/۲۵۸ آمده است: شیخ ما بسیار گفتی: کن یهودیاً صرفاً و إلّا فلاَ تَغلب بِالتُّوریه.»[۶۷]
عطّار روایات زیادی را درباره‌‌ی موسی نقل می‌‌کند که پایه‌‌ی تحقیقی و سندیّت تاریخی و دینی ندارند: «و کتابی که از عالم اسرار است، موسی را داد و سلیمان با آن همه عظمت، متابع موسی بود.»(تذکرهالاولیاء: ص۵۵)
استعلامی در توضیح مطلب می‌‌نویسد: «ظاهراً عطّار تورات را درست نمی‌‌شناخته، و نمی‌‌دانسته است که بیشتر آن روایات آفرینش و اسطوره‌‌های یهود است، و نه اسرار غیب.»(همان، ص۷۳۷)
عطّار در چند جای تذکرهالاولیاء به نقل از عرفا (یعنی منابعی که بدون ذکر آن‌‌ها، بهره‌‌گیری کرده است)، از تورات نقل می‌‌کند؛ نشان از آن است که تورات را یا نخوانده یا اطلاع دقیق از محتوای آن ندارد. از جمله عبارت‌‌های ذیل:
(حسن بصری) «گفت: در تورات است که هر آدمی قناعت کرد، بی نیاز شد…»(تذکرهالاولیاء، ص۳۸)
(مالک دینار) «گفت: در تورات خوانده‌‌ام که حق تعالی می‌‌گوید: ای صدّیقان! تنعّم کنید در دنیا به ذکر من…»(ص۴۸)
(در گفتگوی جهود و فضیل بن عیاض) «فضیل گفت: این چه حال است؟ جهود گفت: در تورات خوانده بودم که هر که توبه‌ی او درست بُود، خاک در دست او زر شود. من امتحان کردم و زیر بالین من خاک بود. چون به دست تو زر شد، دانستم که توبه‌ی تو صدق است، و دین تو حق.»(تذکرهالاولیاء، ص۷۷)
«صفت ابوحنیفه در تورات بود و ابویوسف گفت: نوزده سال در خدمت وی بودم در این نوزده سال نماز بامداد به طهارت نماز خفتن گزارد.»(تذکرهالاولیاء، ص۲۰۸)
«داستان‌سرایی از موضوع‌‌هایی است که از زمان شروع شعر فارسی مورد توجه قرار گرفته و شاعران از همان زمان به نظم داستان‌هایی پرداخته‌‌اند که روایات مکتوب داشته یا در اقوام شایع بوده است… و با پیدایش و رواج تصوّف داستان‌پردازی بُعد دیگری پیدا کرد و نویسندگان و شاعران صوفی قالب قصّه را برای دقایق عرفانی و تعالیم اخلاقی مناسب یافتند.»[۶۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

می‌‌دانیم که در ادبیات منظوم عرفانی نخستین کسی قالب قصّه‌‌ها و روایات اسلامی و… را در مضامین عرفانی سرود، شریعت مداری عرفان پسند و شاعری اندرزگو «سنایی غزنوی» بود که متأثر از بزرگ‌‌ترین متکلّمی که عرفان و دین را آشتی داد، یعنی امام محمّد غزّالی.
تأمّل در آثار عطّار و با تأیید تحقیقات پژوهشگران در آن‌‌ها، بزرگ‌‌ترین امتیاز عطّار از نظر شخصیت اجتماعی و تکامل روحی با شاعران و هم‌عصران و هم‌فکران وی، این است که زندگی خصوصی مستقل داشته و وابسته به دربار و حاکمان و دیگران نبوده و به طور کلی، هیچ تعلق و تملّق مادی و مادی‌‌گرایی در آثار و اندیشه‌‌ی او دیده نمی‌‌شود. این وجهه‌‌ی انسانی او در لابلای روایت‌‌هایش کاملاً آشکار است.
در آثار عطّار نسبت به شاعران هم طراز او، کمتر اسرائیلیات و روایات مجعول به چشم می‌خورد و اغلب مواظب‌است مجعولات آشکار و صریح در آثارش منعکس نشود؛ولی گاه به تناسب موضوع و بهره‌گیری‌‌های عرفانی، بازآفرینی و نوآوری‌‌هایی در داستان‌ها انجام می‌‌دهد که البته ممکن است اساس قصّه را از مرجعی گرفته باشد یا اصلاً خود ساخته و پردازش ذهنی کرده باشد مانند داستان کوزه گر و شکستن کوزه (مصیبت‌نامه) که در منابع دیگر به پیامبر دیگری نسبت داده شده است. و یا « گریه و زاری بی‌حدّ و حصر نوح» در مقابله‌‌ی «داستان نوح و پیرو…»[۶۹] امّا گفتیم از اسرائیلیات صریح استفاده نمی‌‌کند؛ مثلاً ذبیح بودن اسحاق در هیچ یک از آثارش دیده نمی‌‌شود و همه جا اسمعیل است در حالی که در اغلب آثار بزرگانی چون خاقانی، مولوی و… وجود دارد.
ـ جایگاه عطّار در فرهنگ و ادب فارسی و جهانی
اگر «…شعر حقیقی، در تاریخ ادبیات هر ملّتی همان است که بر لبان همگان یا بخش‌‌های از جامعه جاری باشد…»[۷۰] شعر عطّار، بی‌‌تردید شعر حقیقی است که پس از قرن‌‌ها بر لبان خاص و عام جاری است. کیست از خاصّان؟! که بر بال سیمرغ، شرع و عرش و شعرش را نپیموده باشد و از عوام، هفت شهر عشق و زمزمه‌ی عاشقانه و عارفانه‌‌ی شیخ صنعان بر لبانش نقش نبسته باشد.
عطّار از گروه شاعرانی است که مصداق کامل نقّاد بزرگ قبل از خویش ـ عروضی سمرقندی ـ است که شاعرانی را جاودان خوانده که «… و باید شعر او بدان درجه رسیده باشد که در صحیفه‌ی روزگار مسطور باشد و بر السنه‌ی احرار مقروء، بر سفاین بنویسند و در مداین بخوانند…»[۷۱]
هنر عمده عطّار این است که شعر را از دنیای بسته دربارها و حجره‌‌های پر قیل و قال مدارس بیرون آورد و به میان توده‌‌های مردم برد و با شور و حال اهل خانقاه درآمیخت و این سرآغاز تحوّل بزرگ در ادب فارسی بود.»[۷۲]
پس خالق زبور پارسی حق دارد بر خود ببالد:

ترک خور کاین چشمه‌ی روشن گرفت
باد محروم از زبورم جز سه خلق
نیست کس را تا قیامت این طـریق

از زبور پارسی من گرفت
خرده دان و خوش خط و داود حلق
فکر کن خوش خوان و مشتاب ای رفیق

مصیبت‌نامه، ص ۴۸۸

با این که دو اثر کتاب‌شناسی عطّار هم زمان تهیه و چاپ شده[۷۳] (میرانصاری و کریمیان) و مقالات و تحقیقاتی که تاکنون درباره‌ی عطّار به نگارش در آمده، شاید از پربسامدترین تحقیقات ادب فارسی و ایرانی است، امّا آثار او چنان مقامی دارد که به تعبیر حافظ «یک عمر می‌‌توان سخن از زلف یار گفت… » و مضامین تازه قابل جستجوست.
شبستری در گلشن راز گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




گراف۱- رنگرزی کلیه رنگزاها به جز نیل

گراف۲- دندانه کلیه رنگزاها

گراف۳- رنگرزی نیل

۳-۱-۲-۴ مولفه های رنگی
مولفه رنگی و نحوه ی اندازه گیری آن، مسئله ی مهمی در ارزیابی کیفیت رنگی الیاف یا منسوج است. تاکنون روش های مختلفی جهت ارزیابی و اندازه گیری مولفه رنگی برای منسوجات مسطح با بافتهای مختلف ارائه شده است که ازجمله ی آنها می توان به روش های بصری، استفاده از دستگاه های کالریمتر، اسپکتروفتومتر و روش های دیجیتالی مانند استفاده از دوربین و اسکنر اشاره کرد. میزان انعکاس و در نتیجه مختصات رنگی و مشخصات ظاهری نخ به کار رفته در منسوجات در امتداد طولی متفاوت با مقطع عرضی آن است. با توجه به اینکه در صنعت فرش دستباف در محصولاتی مثل قالی و یا گلیم به ترتیب با سطح مقطع عرضی و طولی لیف رنگ شده در ارتباط هستیم. وجود اختلاف بین مقادیر انعکاسی نخ در دو حالت عمودی و مایل و همچنین اثر زاویه دید مشاهده کننده و نیز ویژگی های سطحی جسم، ایجاد رنگ های متفاوتی با اختلاف رنگ قابل تشخیص در این کفپوش ها را سبب می گردد. بر خلاف منسوجات مسطح مانند گلیم و جاجیم که در اکثر موارد امتداد طولی لیف در آنها به چشم می خورد، به نظر می رسد در نمونه های دارای خواب، سطح مقطع عرضی الیاف بیش از امتداد طولی آنها دیده می شود که احتمالاً بدلیل متفاوت بودن رفتار نوری در این دو جهت، ممکن است رفتار رنگی و به تبع آن ثبات های رنگی متفاوتی بدست آید. همچنین مقدار انعکاس و روشنایی مشاهده شده در امتداد طولی الیاف بیشتر از سطح مقطع عرضی آنها است. بنابراین رنگی که از امتداد طولی لیف به چشم می رسد با رنگ سطح مقطع عرضی متفاوت خواهد بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین برای ساختن نمونه های مورد بررسی از منظر امتداد طولی از مقواهایی با ابعاد یکسان ۵/۱× ۳ سانتی متر استفاده گردید و نخ ها به طور موازی و به تعداد ۲۰ دور بر روی آن پیچیده شد تا کاملاً پشت پوش گردد. جهت تعیین مولفه های رنگی نمونه های آماده شده به صورت سطح مقطع طولی از دستگاه اسپکتروفتومتر انعکاسی استفاده گردید که شرایط مشاهده جهت محاسبه داده های کالریمتریک D65/10° در سیستم CIE L*a*b* می باشد. علاوه بر این جهت مشاهده بصری از یک دوربین EOS مدل ۴۵۰D Canon برای عکاسی از نمونه ها استفاده شد. نورپردازی با بهره گرفتن از یک منبع نوری D65 و در نورملایم روز(هوای نیمه ابری) انجام شد. تصاویر بدست آمده توسط هر دو نور مناسب بوده، ولی نمونه های عکاسی شده تحت نور D65 واقعی تر، طبیعی تر، با کیفیت تر و استاندارد تر بوده است.
تراکم خواب نخ ها در واحد سطح به خصوص در سطح مقطع عرضی نخ های منسوجات خوابدار، در میزان روشنایی و به دنبال آن ظاهر رنگی آنها مؤثر است. از این رو در تمام نمونه های رنگی تهیه شده تراکم نخ ها در واحد سطح، یکسان و نزدیک به دو تراکم معمول به کار رفته در فرش های دستباف با پشم های مرینوس انتخاب گردید.
برای تهیه نمونه های شبیه سازی شده پرز فرش از لوله های پلی وینیل با سطح مقطع دایره ای شکل به قطر ۱ سانتی متر و طول ۲ سانتی متر استفاده شده است. سپس نخ ها با تراکم یکسان (۴۰ نخ) از داخل لوله عبور داده شد و اضافه آنها به طور کاملاً هم سطح بریده تا کاملاً ظاهری مشابه به سطح فرش را به خود گیرد. تراکم نمونه ها توسط نخی که به انتهای نمونه از داخل لوله پلی ونیل متصل می باشد، قابلیت تغییر را جهت مشاهده دارد.
از یک دوربین Canon مدل EOS 450D برای عکاسی از نمونه ها استفاده شد. نورپردازی پس از آزمایشات متعدد با بهره گرفتن از منبع نوری D65 و در نورملایم روز(هوای نیمه ابری) انجام شد. تصاویر بدست آمده توسط هر دو نور مناسب بوده، ولی نمونه های عکاسی شده تحت نور D65 واقعی تر، طبیعی تر، با کیفیت تر و استاندارد تر بوده است.(جدول۳-۳۵ الی ۳-۴۵ )
جدول۳-۳۵- مولفه های رنگی نیل

Indigo / نیل

b*

a*

L*

number

۷٫۰۴

-۴٫۱۹

۸۴٫۸۹

۱

-۳٫۲۱

-۵٫۹۷

۷۳٫۳۶

۲

-۱۱٫۲۴

-۵٫۹۰

۶۰٫۰۷

۳

-۱۹٫۵۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




مالکیت معنوی : که شامل دانش فنی ، رازهای تجاری و کسب و کار ، کپی رایت ، حقوق مربوط به طرح های گوناگون و نشانه های تجاری است. شکل (2ـ5 ) مدل سرمایه فکری بروکینگ را نشان می­دهد.
شکل (2-5) مدل سرمایه فکری بروکینگ ( خیرخواه ، 1390، ص60 )
مدل روس و همکارانروس و همکاران ( 1997 ) سرمایه انسانی را به شایستگی ، نگرش و زیرکی فکری تقسیم کردند.
شایستگی : شامل دانش فردی کارکنان و مهارت ها ، استعدادها و دانش فنی آن هاست.
نگرش : نشان دهنده ارزشی است که نتیجه نوع رفتار کارکنان در محل کار بوده و تحت تاثیر انگیزش ، رفتارها و رهبری است.
چالاکی فکری : شامل نوآوری کارکنان ، توانایی انطباق با شرایط و قابلیت استفاده از دانش از یک مفهوم و زمینه به مفهوم و زمینه دیگر است.
روابط : به معنی ارتباط با مشتریان ، عرضه کنندگان ، شرکا استراتژیک و دیگر ذینفعان شرکت می باشد.
سازمان : یک سازمان نه تنها دارای سیستم ها و ساختارهای مشهود است ، بلکه همچنین شامل زیرساخت های نامشهود ، دارایی های معنوی ، فرآیندها و فرهنگ نیز می باشد.
تجدید و توسعه : به عنوان جنبه نامشهود هر چیزی که باعث خلق ارزش در آینده گردیده اما اثر آن در حال حاضر مشخص نیست( خیرخواه، 1390، ص71-70). شکل (2ـ6 ) مدل سرمایه فکری روس را نشان می­دهد.
شکل (2-6) مدل سرمایه فکری روس ( خیرخواه ، 1390، ص61 )
مدل سالیوانبراساس مدل سالیوان سرمایه فکری از سه بعد تشکیل شده است که عبارتند از( خیرخواه، 1390، ص72-71) :
منابع انسانی : در این منابع هوش و خرد کارکنان سازمان در نظر گرفته می شوند.منابع انسانی منشا فن ، تخصص و حافظه سازمانی در خصوص موضوعات مهم و حائز اهمیت برای سازمان هستند. منابع انسانی ، شامل تجارب جمعی ، مهارت و فن عمومی تمام کارکنان بنگاه است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دارایی های فکری : دانش مشهود طبقه بندی شده و یا توضیحات فیزیکی از دانش خاصی را شامل می شود که سازمان می تواند ادعای مالکیت آن را نموده و بدون ایجاد مشکلی در حقوق معنوی ، آن ها را به سازندگی خرید و فروش کند.هر تکه ای از دانش سازمان ، که معمولا به شکل مستند کاغذی یا کامپیوتری است ، به عنوان دارایی فکری سازمان تلقی شده مورد حمایت و حفاظت قرار گیرد.دارایی های فکری منشا ایده ها و نوآوری هایی هستند که شرکت ها و بنگاه ها آن ها را تجاری می نمایند.
مالکیت معنوی : مالکیت معنوی یک نوع دارایی فکری است که به صورت قانون قابلیت حمایت ، حفاظت و پیگیری را داراست. از موارد مالکیت معنوی می توان به حق اختراع ، حق تالیف ، علائم و نشان تجاری و اسرار و رموز تولید تجاری اشاره نمود. شکل (2ـ7 ) مدل سرمایه فکری سالیوان را نشان می­دهد.
شکل (2-7) مدل سرمایه فکری سالیوان ( خیرخواه ، 1390، ص 65 )
مدل استیوارتاستیوارت هم همچون پژوهش گران قبلی سرمایه فکری را ترکیبی از دو دسته سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری دانسته ، اما سرمایه مشتری را نیز هم سطح با این دو در نظر گرفته ( به جای آن که آن را زیرمجموعه ای از سرمایه ساختاری بداند ). ازسوی دیگر او سرمایه سازمانی را زیرمجموعه ای از سرمایه ساختاری قلمداد کرده است.او عقیده دارد که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما بر اساس شرایط متفاوت ، تاکید بیشتری بر روی یکی از این سرمایه ها می کند.از منظر استیوارت ابعاد سرمایه فکری عبارتند از(خیرخواه، 1390، ص71) :
سرمایه انسانی : که اشاره به مهارت ها و دانش فردی کارکنان شرکت دارد.
سرمایه ساختاری : شامل مالکیت معنوی ، متدولوژی ها ، نرم افزار ، اسناد و مصنوعات دانشی دیگر.
سرمایه مشتری : به معنی ارتباط با مشتریان و عرضه کنندگان است. شکل (2-8) مدل سرمایه فکری استیوارت را نشان می­دهد.
شکل (2-8) مدل سرمایه فکری استیوارت ( خیرخواه ، 1390، ص64)
مدل بونفرربراساس این مدل سرمایه فکری شامل چهار بعد به شرح زیر است( خیرخواه، 1390، ص72):
سرمایه انسانی : مجموعه ای از دانش فنی و روتین موجود در تفکرات کارکنان.
سرمایه ساختاری : همه آیتم های نامشهود از دانش ضمنی قابل تفکیک هستند.
سرمایه بازار : استعدادهای سازمانی در ارتباط با جهان خارج ( به عقیده بونفر این جز شامل پایگاه داده ، سهم بازار ، شهرت و اعتبار و محصولات و خدمات جدید است ).
سرمایه نوآوری : قابلیت های نوآوری سازمان. شکل (2-9) مدل سرمایه فکری بونفرر را نشان می­دهد.
شکل(2-9) مدل سرمایه فکری بونفرر ( خیرخواه ، 1390، ص66 )
مدل هانس و لاواندالبراساس این مدل منابع شرکت به دو دسته مشهود و نامشهود تقسیم می شود. در این مدل منظور از منابع نامشهود ، سرمایه فکری می باشد که این دو پژوهش گر آن ها را به دو دسته اصلی منابع ارتباطی و شایستگی تقسیم کرده اند.
شایستگی : شایستگی ها به توانایی برای اجرای یک کار خاص اطلاق می شود و به دو سطح فردی (دانش، مهارت ها، استعداد و توانمندی ها) و سازمانی (اطلاعات محورها ، پایگاه داده ها، تکنولوژی و رویه ها) تقسیم می شود.
منابع ارتباطی : منابع ارتباطی نیز اشاره به شهرت شرکت، وفاداری مشتریان، و ارتباطات شرکت با مشتریان دارد(خیرخواه، 1390، ص73). شکل (2-10) مدل سرمایه فکری هانس و لاواندال را نشان می­دهد.
شکل(2-10) مدل سرمایه فکری هانس و لاواندال ( خیرخواه ، 1390، ص 68 )
مدل لینلین سرمایه های فکری را متشکل از سه جز سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری (ارتباطات) دانسته است. در زیر اجزای که وی برای هریک از این سه جز در نظر گرفته است را به اجمال بررسی می کنیم.
سرمایه انسانی : سرمایه انسانی شامل فاکتورهای انسانی مانند هوش ، تخصص ، تجربه و توانایی های یادگیری است.این سرمایه تماما و به افراد موجود در درون یک سازمان متکی است و نمی تواند تحت مالکیت سازمان دربیاید.
سرمایه ساختاری : لین اصطلاح رویه و امور جاری کاری را جایگزین عنوان سرمایه ساختاری دانسته و آن را شامل خط مشی ، فرهنگ ، سیستم های اطلاعاتی و نرم افزارهای اختصاصی شرکت می داند.
سرمایه مشتری : همانند بنتیس لین نیز سرمایه مشتری را شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان دانسته و جنبه های دیگر مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزای مهم این سرمایه برشمرده است. بر خلاف بونتیس ، لین عقیده دارد که سرمایه مشتری بخش پایانی و هدف نهایی در بحث سرمایه های فکری محسوب نمی شود بلکه دارایی های معنوی این بخش را به عهده دارند که به نوعی مشهودترین جز سرمایه فکری هستند.از نظر وی حق ثبت و اختراع ها و حق التالیف ها مهم ترین اجزا سرمایه مشتری به حساب می آید( خیرخواه، 1390، ص73).
مدل بنتیس
سرمایه انسانیبرترین سرمایه ای که یک سازمان می تواند داشته باشد همانا نیروی انسانی فرهیخته و دارای دانش و خردمند است.سرمایه انسانی است که می تواند باعث تحرک و پیشرفت و یا پسرفت و رکود یک سازمان شود.سرمایه انسانی به دانش فردی کارکنان ، مهارت ها ، توانایی ها و تجربه آن ها در یک سازمان اشاره دارد.ادوینسون و سالیوان[110] ( 1996 ) سرمایه انسانی را به این صورت تعریف کرده اند: قابلیت های جمعی کارکنان برای حل مسائل و مشکلات مشتریان .دیدگاه سرمایه انسانی می گوید: سرمایه انسانی ، دانش و مهارت فیزیکی و فکری یک فرد است که صاحبش را تبدیل به یک کارگر مولد می سازد.سرمایه انسانی در سطح فردی ، به عنوان ترکیبی از چهار عامل زیر تعریف می شود ? بونتیس ، 1998، ص65 )

    • صفات ژنتیکی و ذاتی فرد
    • آموزش فرد
    • تجربه فرد
    • گرایش و تمایل فرد نسبت به زندگی و تجارت

سرمایه انسانی شامل سرمایه گذاری در آموزش ، یادگیری ، شایستگی و آینده کارکنان است (رفیعی،1390،ص45).
سرمایه ساختاری :
سرمایه ساختاری به یادگیری و دانش مقرر در فعالیت های روزمره گفته می شود.سرمایه ساختاری ، دانشی است که بعد از رفتن کارکنان به خانه ، در سازمان باقی می ماند ( بهرامی و دیگران ، 1390،ص 29).سرمایه ساختاری ، یک سیستم زیربنائی و اطلاعاتی است که توسط آن می توان دانش پنهان افراد را به دارایی جمعی تبدیل کرد. طبق گفته ادوینسون و مالون (1997) سرمایه ساختاری شرکت را قادر می سازد روابطش را با شبکه های داخلی و خارجی ، توسعه دهد.سرمایه ساختاری ، یک زیرساخت است که شرکت برای تجاری کردن نیروی انسانیش به وجود می آورد ( کهن ،1390،ص45). سرمایه ساختاری مخزن دانش غیر انسانی ، شامل تکنولوژی ، اطلاعات ، سیستم ارتباطات سازمان ،که از طریق سخت افزار ، نرم افزار ، پایگاه داده ها ارائه می شوند ( Bataineh et al,2011,p17). سرمایه ساختاری به عنوان حق ثبت اختراع ، علائم تجاری ، سخت افزار ، نرم افزار ، پایگاه داده ها ، فرهنگ سازمانی و قابلیت های درونی یک سازمان شناخته می شود. در سازمان ها سرمایه ساختاری زیر مجموعه سرمایه انسانی است. سرمایه ساختاری مرتبط با روال مند بودن انجام امور سازمانی ، توالی و ترتیب منظم انجام فعالیت های سازمان و همچنین در اختیار بودن نرم افزار و سخت افزار لازم برای انجام امور می باشد.سرمایه ساختاری در اختیار داشتن حق امتیازها و تسهیلات زیرساختی برای انجام فعالیت ها نیز تعریف می شود.بدین جهت ، تاثیر بسیار زیاد و اساسی در انجام کارآمد امور دارد و در نهایت ، موجب بهبود عملکرد و ارزش شرکت را فراهم می آورد.سرمایه ساختاری ، زیر مجموعه سرمایه انسانی است ، زیرا سرمایه انسانی عامل تعیین کننده در شکل سازمانی است.از طرف دیگر ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی از یکدیگر مستقل هستند.برای مثال : ساختار سازمان و فرهنگ شرکت می تواند آثار اساسی مستقلی داشته باشند. گذشته از این ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی قادرند تا شرکت ها را ایجاد کنند ، توسعه دهند و از سرمایه نوآوری و سرمایه مشتری در یک راه و هدف هماهنگ ، استفاده کنندسرمایه سازمانی شامل دانش نهادینه شده و تجربه کد بندی شده ای است که در داخل پایگاه های داده ها ، ساختارها ، نظام ها و فرآیندهای سازمان می باشد و مورد استفاده قرار می گیرد.سرمایه ساختاری همچنین فراهم کننده سرمایه مشتری و ارتباطات توسعه داده شده با مشتریان کلیدی است. برخلاف سرمایه انسانی ، شرکت می تواند مالک سرمایه ساختاری باشد و به تجارب آن بپردازد. سرمایه ساختاری تابعی از سرمایه انسانی است .بنابراین ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی در تعامل با یکدیگر به سازمان ها کمک می کنند که به طور هماهنگ سرمایه مشتریان را شکل و توسعه دهند و به کار گیرند (رضایی و همکاران ،1389،صص 64-63).
سرمایه مشتری :
سرمایه مشتری یا ارتباطی شامل وابستگی های برون سازمانی مانند وفاداری مشتریان ، حسن شهرت و روابط شرکت با تامین کنندگان منابع آن می باشد ( نوری و همکاران ، 1389،ص33). سرمایه مشتری عمدتا دربرگیرنده دانش و اطلاع در مورد کانال های بازاریابی و روابط با مشتری است.بونتیس (1998) ، گفت ارزش روابط ایجاد شده با مشتریان ، عرضه کنندگان مواد اولیه و رقبا ، برای رشد آینده شرکت نقش عمده ای ایفا می کند. سرمایه مشتری توان سازمان برای فهمیدن خواست مشتریان در مورد کالاها و خدمات تولیدی است ، به نحوی که از کالاها و خدمات رقبا بهتر باشد. علاوه بر این سرمایه مشتری اشاره به مسائلی مانند اعتماد مشتری ، درک روابط بین شرکت و مشتری و وفادار ماندن به آن رابطه اشاره دارد ( کهن،1390،ص45). سرمایه مشتری یکی از مهم ترین اجزای سرمایه فکری می باشد. سرمایه مشتری پایه اصلی روابط بین سازمان و مشتریان است ( Khalique et al ,2011 ,p344). موضوع اصلی سرمایه مشتری دانشی است که در کانال های بازاریابی و روابط با مشتریان وجود دارد که سازمان از طریق آن کسب و کار خود را توسعه می دهند ( Bontis et al ,2000,p5 ). روابط با مشتریان برای سازمان ها به علت اینکه مشتریان محصولات و خدمات شرکت را خریداری می کنند بسیار با اهمیت است. بنابراین مشتریان منبع اصلی برای ایجاد درآمد سازمان هستند. برای سازمان بسیار با اهمیت است که نیازها و رضایت مشتریانش را تامین کند ( Khalique et al,2011,p344).سرمایه مشتری یا سرمایه رابطه ای بر اساس روابطی است که سازمان با مشتریان ، عرضه کنندگان و ذی نفعان برقرار می کند ( Bontis,1998,p67 ). بنابراین سرمایه مشتری یکی از اجزای با اهمیت سرمایه فکری و اساس رضایت و وفاداری مشتری می باشد (Khalique et al,2011,p344). شکل (2-11) مدل بنتیس را نشان می­دهد.
شکل 2ـ11 : مدل بنتیس ( رفیعی، 1390، ص 140).
2ـ 2ـ 7) کاربرد سرمایه فکری
برای این که سرمایه فکری مورد توجه مدیران واقع شود ، باید به شرکت مزیت رقابتی بدهد و درآمد مالی آن را نیز افزایش دهد. از دیدگاه استراتژیک ، سرمایه فکری را بدین جهت به کار می گیرند که تولید دانش کند و این دانش ، ارزش شرکت را بالاتر ببرد. مارتی[111] ( 2001 ) گفت: محققانی که در زمینه ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان فعالیت می کنند ، به این نتیجه رسیدند که ، تنها چیزی که به سازمان مزیت رقابتی می دهد ، دانش کارکنان و تخصص آن ها است ، همچنین طریقه استفاده از آن دانش و تخصص و سرعتی که آن دانش ، می تواند محصولات جدیدتری به وجود آورد ، به سازمان مزیت رقابتی می دهد. نقش کلیدی دانش به عنوان منبعی برای مزیت رقابتی این است که سرمایه فکری را به وجود آورد. دانش عامل مهمی است که بر توانایی سازمان برای رقابت در بازار جدید جهانی اثر می گذارد. بولینگر و اشمیت[112] (2001 ) بیان می دارند که سازمان ها باید دانش را به عنوان یک منبع با ارزش بشناسند و مکانیزمی برای افزایش مهارت ها و هوشمندی کارکنانشان ایجاد کنند تا از این طریق سازمان خود را تبدیل به یک سازمان دانش محور کرده و آن را قوی تر سازند. مدیران متخصص باید محیط در حال تغییر و ظهور اقتصاد دانش محور را درک کنند.همچنین آن ها باید بدانند سرمایه فکری چیست و چگونه باید آن را مدیریت و مهار کرد تا از طریق توان رقابت پذیری سازمان افزایش یابد.بونتیس ( 1998 ) با انجام یک مطالعه تجربی دریافت که بین عناصر سرمایه فکری و عملکرد تجاری ، روابط مهم ، قابل اعتماد ، اساسی و علی وجود دارد. ژن[113] و دیگران ( 1999 ) با مطالعه ای که در زمینه سرمایه فکری انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که در آن ها کارکنان به نوآوری می پردازند محصول جدید بیشتری تولید می کنند و از شرکت هایی که بر تکنولوژی قدیمی متکی هستند ، رقابت پذیری بیشتری دارند. آن ها گفتند اگر در شرکت اختراع و نوآوری صورت پذیرد شرکت دارای نرخ برگشت سرمایه بیشتر و نسبت بازار به دفتر بالاتری است. کارنیرو[114] ( 2000 ) اثر مدیریت دانش بر نوآوری و رقابت پذیری شرکت ها را بررسی کرد. او گفت مدیریت دانش یک ابزار استراتژیک و یک منبع کلیدی برای تصمیم گیری است.وقتی برای تدوین استراتژی از دانش کمک گرفته شود شرکت می تواند استراتژی های رقابتی خود را تدوین کند که این کار باعث ایجاد محصولات نوآورانه و فناوری های جدید می شود که به این وسیله شرکت می تواند با رقبا به رقابت بپردازد و از آن ها جلو بیفتد. آنل و ویلسون[115] ( 2002 ) نیز بیان می دارند در آینده ، شرکت های برنده آ ن هایی نیستند که فقط یادگیرنده باشند ، بلکه آن شرکت هایی برنده خواهد بود که بتوانند دانش را استخراج و آن را به صورت آئین نامه تدوین کنند و نه اینکه فقط آن را در کارکنان یا ماشین ها ذخیره نمایند. هورویتز[116] و دیگران ( 2002 ) از روش بررسی لو و فنگ[117] ( 2001 ) برای تعیین ارتباط میان اقدامات مدیریت، عملکرد منابع نامشهود و بازگشت سرمایه استفاده کردند.یافته اصلی مطالعه آن ها این بود که ایجاد ارزش از طریق عملکرد منابع نامشهود ، مهم ترین عامل بازگشت سرمایه است. تحلیل ها نشان داد که شرکت ها باید سرمایه فکریشان را مدیریت کنند تا بتوانند بازگشت سرمایه بیشتری داشته باشند. ریلاندر و پپارد[118] ( 2002 ) نیز یک چهارچوب مفهومی پیشنهاد کردند که استراتژی رقابتی ، هویت و سرمایه فکری را به هم متصل می کند و به نظر می رسد برای شرکت های دانش محوری که در محیط هایی با عدم اطمینان زیاد ، به رقابت می پردازند ، مناسب است.این مفهوم ، دیدگاه و استراتژی مبتنی بر ارزش ( که نشان می دهد شرکت می خواهد در آینده چگونه و در کجا باشد) و مفهوم هویت (هویت شرکت چیست) را به منابع سرمایه فکری شرکت متصل می کند. از جمله مهم ترین و بیشترین منابع در یک شرکت دانش محور ، منابع سرمایه فکری هستند که شامل ساختارها ، فرآیندها ، سیستم ها ، فرهنگ ، عنوان تجاری ، شایستگی ها و روابط با مشتریان است. منابع مالی و فیزیکی ، از منابع سرمایه فکری حمایت می کنند و بخش تکمیلی استراتژی شرکت هستند. این مدل ارتباط بین استراتژی و منابع را از دیدگاه سرمایه فکری شرح می دهد و در شکل (2-12) نشان داده شده است.وریآ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




محقق حلی در شرایع در خصوص مسئولیت سبب می‌گوید:
«لو سلم ولده لمعلم السباحه فغرق بالتفریط ضمنه فی ماله لأنه تلف بسببه».[۲۷]
اگر فردی فرزند خود را به معلم شنا بسپارد و در اثر تفریط وی غرق شود، معلم از مال خود ضامن است؛ زیرا تلف به واسطه‌ی او صورت گرفته است.
صاحب جواهر در شرح این عبارت محقق می‌گوید:
«بل ربما ظهر من اطلاق عبارتی الارشاد و اللمعه ضمانه مطلقاً، بل عن حواشی الشهید أن المنقول الضمان سواء فرط أو لم یفرط».[۲۸]
از اطلاق عبارات کتاب ارشاد و لمعه آشکار می‌شود که معلم شنا در هر حال ضامن است، بلکه از حواشی شهید بر کتاب نیز به دست می‌آید که روایت نقل شده نیز ضمان را مطلق می‌داند چه اینکه تفریطی صورت گرفته باشد یا نه.
با توجه به این دیدگاه صاحب جواهر، ایشان نظریه‌ی ضمان به نحو اطلاق را می‌پذیرد.[۲۹]
بر اساس این نظر برای تعیین سبب مسئول لازم نیست که دنبال ضابطه‌ای بود. بر این مبنا با استناد به نصوص و مصادیق روایات و انطباق آن بر مصادیق خارجی مسئولیت سبب احراز می‌شود.

    1. تقصیر

بر اساس این دیدگاه سبب در صورتی مسئول است که مرتکب تقصیر شده باشد. تقصیر در اصطلاح به معنی مسامحه و سهل‌انگاری است؛ به عبارت دیگر ارتکاب فعلی با عدم مهارت مصداقی از مسامحه و سهل‌انگاری است که درنهایت به دو شکل بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی صورت می‌پذیرد.[۳۰] عده‌ای از فقها در بحث تسبیب، تفریط را شرط ضمان دانسته‌اند؛ برای نمونه محقق حلی در شرایع همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد معلم شنا را مسئول غرق‌شدن کودک می‌داند؛ زیرا بر اثر تفریط اوست که کودک غرق شده، اما اگر غریق بالغ و رشید باشد، معلم ضامن نیست؛ زیرا تفریط از جانب غریق است. همچنین وی در جایی دیگر در خصوص مسئولیت سبب می‌گوید:
«لو ارسل فی ملکه ماء، فأغرق مال غیره، أو أجح ناراً فیه فأحرق، لم یضمن ما لم یتجاوز عن قدر حاجته اختیار مع علمه، أو غلبه ظنه إن ذلک موجب للتعدی إلی الاضرار».[۳۱] اگر کسی در ملک خود آبی جاری کند و مال دیگری غرق شود یا آتشی بیفروزد و مال دیگری بسوزد ضامن نیست، مگر آنکه به شکل اختیاری و زائد بر مقدار نیاز با علم یا ظن غالب به سرایت آتش، موجب اضرار دیگری شود.
شهید ثانی در مسالک‌الافهام در شرح این عبارت می‌گوید:
«اگر افروختن آتش بیش از مقدار مورد نیاز نبوده و علم یا ظن غالب به سرایت آتش نداشته باشد، ولی به طور اتفاقی آتش به خانه‌ی همسایه سرایت کند، همه متفق‌القول‌اند که وی ضامن نیست؛ زیرا تفریطی نکرده».[۳۲]
بنابر نظر این گروه از فقها مسئولیت سبب در صورتی است که مرتکب تقصیر شده باشد.

    1. اسناد عرفی

عده‌ای دیگر از فقها به اسناد عرفی زیان به عامل زیان معتقدند و صرف استناد عرفی فعل زیان‌بار به مسبب را کافی می‌دانند. معتقدان به این نظریه نیازی به اثبات تقصیر مسبب نمی‌بینند و «ضمان را منوط به تقصیر (تفریط) نمی‌دانند؛ مثلاً در موردی که شخصی مواد غذایی را به خیال آنکه مال خود اوست به دیگری بدهد تا مصرف کند و سپس معلوم شود مواد غذایی متعلق به دیگری بوده است، سبب را ضامن می‌دانند با آنکه مرتکب تقصیری نشده است. صاحب جواهر نیز در مورد کسی که هنگام تعمیر کشتی با در آوردن تخته‌ای یا کوبیدن میخی موجب غرق آن می‌شود می‌گوید: ولو تفریط نکرده باشد، اما اگر فعل به او استناد داده شود باز ضامن است».[۳۳] همچنین «مراغی در کتاب العناوین‌الفقهیه می‌نویسد: منشأ ضمان اتلاف است. بنابراین به لحاظ عرف باید (متلف) صدق کند. اینکه فقیهان اتلاف را به مباشر و سبب محدود کرده‌اند به خاطر ارائه‌ ضابطه‌ی عرفی بوده است و گرنه دلیلی بر مباشرت و تسبیب و تقدیم یکی بر دیگری وجود ندارد. پس معیار صدق عرفی است. این معیار گاهی بر مباشر و گاهی بر سبب و گاهی بر هر دو منطبق است.
این دیدگاه تحلیل مناسبی دارد، اما ضابطه‌ای برای مسئولیت سبب ارائه نمی‌دهد و در عمل تشخیص را به دادرس واگذار می‌کند».[۳۴]
همان‌گونه که از مطالب پیش گفته دریافت می‌شود برخی از فقها در تعریف تسبیب به تعریف مسئولیت (ضمان) مسبب پرداخته‌اند و به این ترتیب بر اساس نظر فقها تسبیب از چهار دیدگاه قابل تعریف است.
ب) سبب در اصطلاح حقوقدانان
تعریف سبب در میان حقوقدانان متأثر از تعاریفی است که فقها از سبب نموده‌اند.
در تبیین تسبیب می‌توان گفت که: «تسبیب آن است که کسی سبب وقوع جرم شود و خود مستقیماً مرتکب جرم نشود، اما اگر سبب هم نباشد، جرم واقع نشود».[۳۵]
در ترمینولوژی حقوق در تعریف سبب آمده: «هرگاه دو یا چند نفر موجب ورود خسارتی به دیگری شوند، آنکه بین عمل او و خسارت حاصله واسطه‌ای نیست او را مباشر گویند و دیگری (یا دیگران) که بین او و خسارت حاصله، عمل مباشر، واسطه شده است سبب نامیده می‌شود».[۳۶]
در تعریف دیگری از سبب این چنین بیان شده: «سبب هر امری است که موجب تلف به آن حاصل شود، ولی به علّتی دیگر، به نحوی که اگر آن سبب نباشد علّت هم به‌وجود نمی‌آید و یا مؤثر واقع نمی‌شود و برخی دیگر گفته‌اند که سبب آن چیزی است که آن را فی‌الجمله اثری در تولید هست مانند علّت».[۳۷]
همچنین دکتر گرجی تسبیب را چنین تعریف می‌کند: «دیگر از موجبات ضمان، تسبیب است و آن؛ عبارت است از اینکه کسی به طور غیرمستقیم و مع‌الواسطه موجب تلف مال دیگری گردد، اعم از آنکه این موجب‌شدن، عمدی باشد یا غیرعمدی، و اعم از آنکه در اثر انجام فعلی باشد؛ مانند اینکه کسی دیگری را وادار به دزدی کند و یا در اثر ترک وظیفه‌ای؛ مانند مأمور انبار کالای تجارتی که در انبار را نبندد و دزد دستبرد زند، یا متصدی نگهداری حیوان که از نگهداری و مهارکردن حیوان غفلت ورزد و حیوان مزرعه‌ای را تباه کند، کسی را که موجب این نوع تلف گردد، سبب نامند».[۳۸]
ایشان در تعریف تسبیب از دید کیفری نیز می‌گویند: «تسبیب آن است که از فعل کسی نتیجه‌ای حاصل شود که آن نتیجه سبب کشتن شود؛ مثلاً کسی دیگری را حبس کند و او را از خوردن محروم دارد و محبوس به سبب گرسنگی و تشنگی بمیرد. در این مورد، قتل مستقیماً به گرسنگی و تشنگی مربوط است، لیکن این دو از حبس ناشی شده است. در مثال بالا می‌گوییم که حبس‌کننده مسبب قتل است…»[۳۹]
و در جایی دیگر در تعریف سبب گفته‌اند: «در اصطلاح سبب، هم شرع و عرف یک راه را پیموده‌اند؛ کسی که بین عمل او و نتیجه‌ی مجرمانه واسطه‌ای وجود داشته باشد که بدون آن نتیجه‌ی مجرمانه محقق نخواهد شد؛ و به عبارت دیگر عمل او تنها بعضی از اجزاء اولیه‌ی علّت جرم را به‌وجود آورده است؛ مانند کسی که نزد حاکم گواهی می‌دهد که فلان کس آدم کشته است و شهادت او سبب می‌شود علیه مشهودٌ‌علیه حکم به کیفر صادر شود».[۴۰]
در تعریف دیگری قتل به تسبیب این‌گونه تعریف شده: «مراد از ارتکاب قتل به تسبیب آن است که مرتکب با انجام اقداماتی به طور غیرمستقیم سبب وقوع قتل شود یا به عبارت دیگر تسبیب در قتل به معنی ایجاد بعضی از اجزاء علّت قتل است به طوری که بدون وجود آن سبب قتل واقع نمی‌شد؛ مثلاً کسی عمداً دیگری را مجروح می‌کند، ولی زخم او کشنده نیست، بلکه زخم در اثر تماس با لباس آلوده، مجروح را به کزاز مبتلی کرده و باعث فوت وی می‌شود و یا اینکه کسی در معبر عمومی چاهی حفر می‌کند و بدون نصب علایم بازدارنده آن را رها می‌کند و اتفاقاً عابری در آن بیفتد و بمیرد در این واقعه علّت مرگ وجود چاه نیست، بلکه مسبب است. در مثال‌های اخیر چون اقدامات مرتکب به طور غیرمستقیم موجب مرگ مجنیٌ‌علیه می‌شود قتل به تسبیب محسوب خواهد شد».[۴۱]
دکتر کاتوزیان در این خصوص می‌گوید: «در تسبیب، شخص به طور مستقیم مباشر تلف‌کردن مال نیست، مقدمات تلف را فراهم می‌کند، یعنی کاری انجام می‌دهد که درنتیجه‌ی آن کار یا به علل دیگری تلف واقع می‌شود، مثل اینکه چاهی در معبر عموم می‌کند و دیگری در اثر بی‌احتیاطی به آن چاه می‌افتد. در این مثال، مسبب به طور مستقیم مال را تلف نکرده و به دیگری زیان نزده است، ولی عرف ورود ضرر را منسوب به او می‌داند و به همین جهت مسئولیت دارد».[۴۲]
در تعریف دیگری از سبب گفته شده: «سبب عاملی است که از عدم آن عدم وقوع تلف و جنایت لازم آید، لکن به وجود آن نیز وجود جنایت لازم نمی‌آید. بنابراین گرچه آن عامل علّت جنایت نیست، اما مؤثر در وقوع آن است؛ مانند کندن چاه در معبر مردم، انداختن چیزی که موجب لعزش رهگذاران در مسیر می‌گردد، گذاشتن سنگ در راه، آلوده‌کردن غذای مجنیٌ‌علیه به سم و…».[۴۳]
همچنین در تعریف سبب آمده: «سبب عبارت از فعلی است که تا حدودی در پیدایی مسبب مؤثر باشد، همچنان که علّت تأثیرگذار در پیدایی معلول است، ولی سبب به تنهایی قادر به ایجاد مسبب نیست، بلکه به‌وجودآمدن علّت را آسان می‌کند».[۴۴]
با توجه به تعاریف مختلفی که از سبب شده می‌توان گفت: سبب آن است که در به‌وجود آمدن مسبب، مؤثر و تأثیر گذار باشد، همان‌گونه که علّت عامل مؤثر در به‌وجودآمدن معلول است، با این تفاوت که سبب به تنهایی باعث ایجاد مسبب نمی‌شود، بلکه پیدایش علّت را تسهیل می‌کند.
گفتار دوم: مفهوم علّت
در این گفتار به بررسی مفهوم علّت پرداخته و آن را از نظر لغوی و اصطلاحی تبیین می‌نماییم.
بند اول) مفهوم لغوی علّت
علّت در لغت‌نامه‌ی دهخدا به معنی بیماری، آنچه بدان بهانه کنند، نیاز و حاجت، سبب و جهت، سستی و ناتوانی، آفت و آسیب به کار رفته است.[۴۵]
در فرهنگ معین علّت به معنی ناخوشی، عیب، عذر، بهانه، سبب و جهت آمده است.[۴۶] همچنین در فرهنگ لاروس به معنی کار نوی که صاحبش را مشغول سازد به کار رفته است.[۴۷]
در فرهنگ المنجد علّت به معنی رنجوری، باعث، سرچشمه، دلیل، مایه، جهت و سخت حالی آمده است.[۴۸]
علّت به معنی ضعف، نقص، کاستی، نقیصه، عامل، چاره، دستاویز، منشأ، اصل و انگیزه نیز آمده است.[۴۹] معنی دیگری که برای علّت به کار رفته سبب یا عامل پیدایش چیزی یا انجام‌گرفتن کاری است.[۵۰]
بند دوم) مفهوم اصطلاحی علّت
علّت نیز همچون سبب از دو منظر فقهی و حقوقی تعریف می‌شود. در ذیل به تبیین این مفهوم می‌پردازیم.
الف) علّت در اصطلاح فقهی
«با مطالعه‌ی منابع فقهی، در فقه شیعه و اهل سنت در می‌یابیم که فقها به کرّات از مباشر به علّت هم تعبیر کرده‌اند. بر اساس اینکه مسائل مباشرت و تسبیب در فقه عمدتاً در مقوله‌ی جنایات مطرح شده‌اند، گزیری نیست از اینکه مفهوم علّت را در سایه‌ی آرای فقها در باب مباشرت در جنایات بررسی کنیم».[۵۱]
«اقدام مستقیم و بی‌واسطه‌ی انسان در انجام عمل را مباشرت در انجام آن می‌گویند؛ مانند اینکه کسی با اسلحه به طرف دیگری شلیک کند و او را به قتل برساند یا با دست‌های خود او را خفه کند یا در دریا بیندازد و او به دلیل ناآشنایی با شنا غرق شود. فقها از این نوع رابطه در ایجاد یک حادثه به علّیت تعبیر می‌کنند و عامل مستقیم و بی‌واسطه را علّت حادثه می‌نامند».[۵۲]
شهید ثانی در مسالک‌الافهام می‌گوید: «و ما یضاف الیه الهلاک سمی عله والإتیان به مباشره».[۵۳] آنچه هلاک به آن نسبت داده می‌شود، علّت نامیده می‌شود و انجام‌دادن آن مباشرت است.
علامه‌ی حلی در ارشادالاذهان کتاب الدیات مباشرت را این چنین تعریف می‌کند:
«المباشره و هی فعل ما یحصل معه الإتلاف».[۵۴] مباشرت آن فعلی است که تلف از آن حاصل می‌شود.
و در کتاب تحریرالاحکام در بیان علّت می‌فرماید: «والعلّه مایولّد الموت إما إبتداً به غیر واسطهٍ و إما بوسائط».[۵۵] علّت آن است که باعث مرگ می‌شود خواه مستقیماً، خواه با بهره گرفتن از وسیله و به طور غیرمستقیم.
محقق حلی در شرایع در این خصوص می‌گوید: «أما المباشره: فضابطها الإتلاف لا مع القصد إلیه کمن رمی غرضاً فأصاب إنساناً أو کالضّرب للتّأدیب فیتّفق الموت منه».[۵۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم